مجموعه لطیفه ها | شماره 1 |
|| خداشناس ||
دو نفر به محضر قاضی آمدند که یکی از آنها ادعای طلبی می کرد .
قاضی گفت : شاهد تو کیست ؟
گفت : خدا
عارفی که در آن مجلس بود به مدعی گفت : کسی را معرفی کن که قاضی او را بشناسد .
|| توصیف جهنم ||
واعظی همیشه در منبر توصیف بهشت را می کرد . یکی گفت : چرا از جهنم و اوضاع آن هیچ نمی گویی ؟
جواب داد : آنجا را خودمان رفته و خواهیم دید و دیگر احتیاجی به توصیف ندارد !
|| سبب گریه ملانصرالدین ||
در ده ملانصر الدین مرد بسیار ثروت مندی از دنیا رفت . ملانصرالدین در عقب جنازه او به آواز بلند گریه می کرد . یکی از مشایعین او را تسلیت داده پرسید : این مرحوم با شما قوم و خویش بود ؟
ملانصرالدین گفت : نه ، سبب گریه من هم همین است که هیچ نسبتی با او ندارم .
نویسنده مطلب : کوشا جنابی دسته مطلب : لطیفه
کد مطلب : 25131 کلمات کلیدی : لطیفه ، طنز ، ملانصرالدین ، جهنم ، خنده ، تفریح
مطلب طنز : پیشنهاد ازدواج
یک دختر بیست ساله به برنارد شاو ، شاعر و فیلسوف انگلیسی پیشنهاد ازدواج داد .
برنادو شاو پرسید : برای چه می خواهی با مرد هشتاد ساله ای ازدواج کنی ؟
دختر گفت : برای این که بچه ای که از ما به دنیا می آید فضل و دانش را از تو به ارث می برد و زیبایی را از من و فرد نمونه ای خواهد شد .
برنارد شاو گفت : حال آمدیم ، زیبایی را از من به ارث برد و فضل و دانش از تو ، تکلیف چیست ؟!
نویسنده مطلب : کوشا جنابی دسته مطلب : مطالب طنز ، لطیفه
کد مطلب : 24931 کلمات کلیدی : لطیفه ، طنز ، پیشنهاد ازدواج ، خنده ، تفریح
لطیفه : مسابقه بیست سوالی
یک مرد در مسابقه بیست سوالی شرکت می کند . دست اندرکاران پاسخ (بیسکوییت ) را به او میگویند و میگویند در مسابقه لر بازی در نیار . مسابقه آغاز میشود و آن مرد شروع به پرسش می کند : یک کوییته ؟ نه ، دو کوییته ؟ نه ، سه کوییته ؟ نه ، .... ، بیسکوییته ؟ بله ، شما برنده شدید .
نویسنده مطلب : کوشا جنابی دسته مطلب : لطیفه
کد مطلب : 25031 کلمات کلیدی : لطیفه ، طنز ، مسابقه بیست سوالی ، جوک ، جک لر ، جک ، خنده ، تفریح
این وبلاگ از امروز کار خود را آغاز می کند . این وبلاگ متنوع ، دارای موضوعاتی در مسایل مختلف است که در هر عصر با توجه به موقعیت آن زمان ، به آنان افزوده یا از آنان کسر میشود .
باتشکر . مدیر وبلاگ / کوشا جنابی